معنی فارسی blanketless

B1

بدون پتو، اشاره به وضعیتی که در آن فرد احساس سردی و عدم راحتی می‌کند.

Describing a situation where one is without a blanket, often leading to discomfort.

example
معنی(example):

در شب‌های سرد، او احساس می‌کرد که بدون پتو و ناراحت است.

مثال:

On chilly nights, she felt blanketless and uncomfortable.

معنی(example):

تخت بدون پتو باعث شد او هنگام دراز کشیدن لرز کند.

مثال:

The blanketless bed made him shiver when he lay down.

معنی فارسی کلمه blanketless

: معنی blanketless به فارسی

بدون پتو، اشاره به وضعیتی که در آن فرد احساس سردی و عدم راحتی می‌کند.