معنی فارسی blasé

C1 /blɑˈzeɪ/

احساس بی‌علاقگی و بی‌احساسی به دلیل تجربه زیاد یا تکراری بودن.

Indifferent or unimpressed due to experiencing too much.

adjective
معنی(adjective):

Unimpressed with something because of over-familiarity.

example
معنی(example):

پس از سال‌ها سفر، او نسبت به مکان‌های عجیب و غریب احساس بی‌اهمیتی می‌کرد.

مثال:

After years of traveling, she felt quite blasé about exotic places.

معنی(example):

شخصیت بی‌احساس او باعث شد به نظر بی‌علاقه بیاید.

مثال:

His blasé attitude made him seem uninterested.

معنی فارسی کلمه blasé

: معنی blasé به فارسی

احساس بی‌علاقگی و بی‌احساسی به دلیل تجربه زیاد یا تکراری بودن.