معنی فارسی blastodermic

B2

مربوط به مرحله‌ای از توسعه جنینی که سلول‌ها به طور ویژه تمایز می‌یابند.

Related to the development stage during embryo formation.

example
معنی(example):

توسعه بلاستودرمی برای جنین‌زایی صحیح حیاتی است.

مثال:

Blastodermic development is crucial for proper embryogenesis.

معنی(example):

تحقیقات بر روی مکانیزم‌های تشکیل بلاستودرمیک متمرکز بود.

مثال:

The research focused on the mechanisms of blastodermic formation.

معنی فارسی کلمه blastodermic

: معنی blastodermic به فارسی

مربوط به مرحله‌ای از توسعه جنینی که سلول‌ها به طور ویژه تمایز می‌یابند.