معنی فارسی blastomycetic

B1

بلاستومایستیک به ویژگی‌ها و حالت‌های مرتبط با قارچ‌های بلاستومایست اشاره دارد.

Relating to the characteristics and conditions associated with blastomyces fungi.

example
معنی(example):

عفونت بلاستومایستیک نیاز به درمان پزشکی خاصی داشت.

مثال:

The blastomycetic infection required specific medical treatment.

معنی(example):

او خواص بلاستومایستیک قارچ را مطالعه کرد.

مثال:

He studied the blastomycetic properties of the fungus.

معنی فارسی کلمه blastomycetic

: معنی blastomycetic به فارسی

بلاستومایستیک به ویژگی‌ها و حالت‌های مرتبط با قارچ‌های بلاستومایست اشاره دارد.