معنی فارسی bleaberry
B1نوعی توت که طعمی شیرین و تازه دارد و در بعضی مناطق میروید.
A type of berry that is sweet and often used in baking or jams.
- NOUN
example
معنی(example):
مفتولهای آبی که با بلو بری درست شدهاند، مورد علاقه من هستند.
مثال:
Blue muffins made with bleaberry are my favorite.
معنی(example):
گیاهان بلو بری در خاک مرطوب خوب رشد میکنند.
مثال:
Bleaberry plants grow well in moist soil.
معنی فارسی کلمه bleaberry
:
نوعی توت که طعمی شیرین و تازه دارد و در بعضی مناطق میروید.