معنی فارسی bleach
B1محصول شیمیایی که برای سفید کردن و ضدعفونی کردن مورد استفاده قرار میگیرد.
A chemical used to remove color from materials or disinfect.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Pale; bleak.
example
معنی(example):
شما میتوانید از سفیدکننده برای تمیز کردن لباسهای سفید استفاده کنید.
مثال:
You can use bleach to clean white clothes.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند چوب را سفید کنند تا روشنتر شود.
مثال:
They decided to bleach the wood to make it lighter.
معنی فارسی کلمه bleach
:
محصول شیمیایی که برای سفید کردن و ضدعفونی کردن مورد استفاده قرار میگیرد.