معنی فارسی blennostatic

B1

بلنوستاتیک، اشاره به وضعیتی که در آن تولید موکوس به طور غیرطبیعی افزایش می‌یابد.

Pertaining to a condition characterized by the abnormal production of mucus.

example
معنی(example):

شرایط بلنوستاتیک توسط پزشک تشخیص داده شد.

مثال:

The blennostatic condition was diagnosed by the physician.

معنی(example):

روش‌های بلنوستاتیک برای مدیریت تولید بیش از حد موکوس استفاده می‌شوند.

مثال:

Blennostatic methods are used to manage excessive mucus production.

معنی فارسی کلمه blennostatic

: معنی blennostatic به فارسی

بلنوستاتیک، اشاره به وضعیتی که در آن تولید موکوس به طور غیرطبیعی افزایش می‌یابد.