معنی فارسی blens

B1

بلنز، موکوسی که در شرایط خاص پزشکی دیده می‌شود.

Mucus that can be observed in certain medical situations.

example
معنی(example):

بلنزها معمولاً در بعضی شرایط پزشکی مشاهده می‌شوند.

مثال:

Blens can often be seen during certain medical conditions.

معنی(example):

وجود بلنزها توسط کارشناس بهداشت noted شد.

مثال:

The presence of blens was noted by the healthcare professional.

معنی فارسی کلمه blens

: معنی blens به فارسی

بلنز، موکوسی که در شرایط خاص پزشکی دیده می‌شود.