معنی فارسی blissful ignorance

B2

خوشی ناشی از ندانستن، به معنای زندگی کردن در شرایطی که فرد از مشکلات و واقعیت‌ها بی‌خبر است و به نوعی آرامش دارد.

A state of being unaware of unpleasant facts, resulting in happiness.

example
معنی(example):

او در نادانی خوشایند مشکلات اطرافش زندگی می‌کرد.

مثال:

She lived in blissful ignorance of the troubles around her.

معنی(example):

آنها نادانی خوشایند را به مواجهه با واقعیت سخت ترجیح می‌دادند.

مثال:

They preferred blissful ignorance rather than facing the harsh reality.

معنی فارسی کلمه blissful ignorance

: معنی blissful ignorance به فارسی

خوشی ناشی از ندانستن، به معنای زندگی کردن در شرایطی که فرد از مشکلات و واقعیت‌ها بی‌خبر است و به نوعی آرامش دارد.