معنی فارسی blithesomeness

B1

خوشحالی و شادابی، حالتی از شادی و نشاط که معمولاً به صورت طبیعی و بدون دلیل خاصی بروز می‌کند.

A state of cheerful and carefree happiness.

example
معنی(example):

شادی او اتاق را روشن کرد.

مثال:

Her blithesomeness brightened up the room.

معنی(example):

کودکان اغلب در زمان بازی شادی را نشان می‌دهند.

مثال:

Children often exhibit blithesomeness during playtime.

معنی فارسی کلمه blithesomeness

: معنی blithesomeness به فارسی

خوشحالی و شادابی، حالتی از شادی و نشاط که معمولاً به صورت طبیعی و بدون دلیل خاصی بروز می‌کند.