معنی فارسی blitt
B1پایان دادن یا انجام یک کار، هرچند که با مشکلاتی مواجه باشیم.
To complete or execute something despite difficulties.
- OTHER
example
معنی(example):
او با وجود چالشها توانست پروژهاش را به پایان برساند.
مثال:
He managed to blitt his project despite the challenges.
معنی(example):
مهم است که ایدههای خود را به پایان برسانید.
مثال:
It's important to blitt your ideas to finish them.
معنی فارسی کلمه blitt
:
پایان دادن یا انجام یک کار، هرچند که با مشکلاتی مواجه باشیم.