معنی فارسی blizzardous

B1

دارای ویژگی‌های مربوط به برف و طوفان شدید.

Characterized by or resembling a blizzard; very snowy.

example
معنی(example):

هوای برفی باعث شد که مدارس زودتر تعطیل شوند.

مثال:

The blizzardous weather made schools close early.

معنی(example):

ما به خاطر شرایط برفی بیرون خانه ماندیم.

مثال:

We stayed home due to the blizzardous conditions outside.

معنی فارسی کلمه blizzardous

: معنی blizzardous به فارسی

دارای ویژگی‌های مربوط به برف و طوفان شدید.