معنی فارسی blood-spattered
B2خونپاشیده به معنای پوشیده شدن یا پاشیده شدن خون بر روی سطوح، معمولاً به دلیل خشونت یا حوادث خطرناک است.
Marked or covered with splashes of blood, typically indicating violence.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دیوارها بعد از حادثه خونپاشیده بودند.
مثال:
The walls were blood-spattered after the incident.
معنی(example):
او وارد اتاق شد و از درگیری خونپاشیده بود.
مثال:
He entered the room, blood-spattered from the fight.
معنی فارسی کلمه blood-spattered
:
خونپاشیده به معنای پوشیده شدن یا پاشیده شدن خون بر روی سطوح، معمولاً به دلیل خشونت یا حوادث خطرناک است.