معنی فارسی blood-stains

B1

لکه‌های خون، نشانگرهایی از وجود خون که می‌تواند شواهدی در یک تحقیق جنایی باشد.

Visible marks of blood that can be crucial in criminal investigations.

example
معنی(example):

تیم جرم‌شناسی خون‌ریزی‌ها را در صحنه جرم تحلیل کرد.

مثال:

The forensic team analyzed the blood-stains at the crime scene.

معنی(example):

لکه‌های خون می‌توانند سرنخ‌های مهمی برای تحقیقات ارائه دهند.

مثال:

Blood-stains can provide important clues for investigations.

معنی فارسی کلمه blood-stains

: معنی blood-stains به فارسی

لکه‌های خون، نشانگرهایی از وجود خون که می‌تواند شواهدی در یک تحقیق جنایی باشد.