معنی فارسی bloodmobile

B1

خودرویی که برای جمع‌آوری خون از داوطلبان به مکان‌های مختلف می‌رود.

A mobile vehicle used for collecting blood donations from willing donors.

example
معنی(example):

خودروی خون به شهر ما هر ماه برای جمع‌آوری اهداهای خون می‌آید.

مثال:

The bloodmobile visits our town every month to collect donations.

معنی(example):

داوطلبان به سازماندهی خودروی خون کمک کردند تا فرآیند اهدای خون به‌خوبی انجام شود.

مثال:

Volunteers helped organize the bloodmobile to ensure a smooth donation process.

معنی فارسی کلمه bloodmobile

: معنی bloodmobile به فارسی

خودرویی که برای جمع‌آوری خون از داوطلبان به مکان‌های مختلف می‌رود.