معنی فارسی bloodsucking

B1

خون‌آشامی، عملی است که در آن یک موجود خون از دیگری می‌مکد، معمولاً به عنوان یک ویژگی در برخی حشرات یا موجودات دیگر.

The action or behavior of sucking blood from another organism.

example
معنی(example):

حشرات خونخوار می‌توانند بیماری‌ها را منتقل کنند.

مثال:

Bloodsucking insects can transmit diseases.

معنی(example):

او رفتار زالوهای خونخوار را مطالعه کرد.

مثال:

He studied the behavior of bloodsucking leeches.

معنی فارسی کلمه bloodsucking

: معنی bloodsucking به فارسی

خون‌آشامی، عملی است که در آن یک موجود خون از دیگری می‌مکد، معمولاً به عنوان یک ویژگی در برخی حشرات یا موجودات دیگر.