معنی فارسی bloodwarm

B1

خونگرم به معنای داشتن احساسی گرم و دلپذیر است که معمولاً پس از فعالیت‌های بدنی ایجاد می‌شود.

Having a warm and pleasant feeling, typically after physical exertion.

example
معنی(example):

احساس خونگرمی پس از ورزش کردن تازه کننده است.

مثال:

The bloodwarm feeling after exercising is refreshing.

معنی(example):

در یک روز تابستانی، نسیم خونگرم احساس فوق‌العاده‌ای داشت.

مثال:

On a summer day, the bloodwarm breeze felt perfect.

معنی فارسی کلمه bloodwarm

: معنی bloodwarm به فارسی

خونگرم به معنای داشتن احساسی گرم و دلپذیر است که معمولاً پس از فعالیت‌های بدنی ایجاد می‌شود.