معنی فارسی bloody hand
B1دستی که خونریزی دارد، معمولاً به دلیل جراحت یا آسیب.
A hand that is bleeding, typically due to an injury or wound.
- OTHER
example
معنی(example):
او بعد از تصادف دستش خونی بود.
مثال:
He had a bloody hand after the accident.
معنی(example):
کودک در حین بازی دستش خونی شد.
مثال:
The child got a bloody hand while playing.
معنی فارسی کلمه bloody hand
:
دستی که خونریزی دارد، معمولاً به دلیل جراحت یا آسیب.