معنی فارسی blooie

B1

پایان ناگهانی یا نامطلوب، معمولاً به‌دلیل یک حادثه غیرمنتظره.

A situation that goes unexpectedly wrong or ends badly.

example
معنی(example):

جشن به قدری دیوانه‌وار بود که به یک پایان ناگهانی ختم شد.

مثال:

The party was so wild that it ended with a blooie.

معنی(example):

آنها یک سورپرایز برنامه‌ریزی کردند که به طور ناگهانی شکست خورد.

مثال:

They planned a surprise that turned into a blooie by mistake.

معنی فارسی کلمه blooie

: معنی blooie به فارسی

پایان ناگهانی یا نامطلوب، معمولاً به‌دلیل یک حادثه غیرمنتظره.