معنی فارسی bloomless

B1

بدون شکوفه، عدم وجود گل یا شکوفه در یک مکان.

Lacking flowers or blossoms.

example
معنی(example):

در زمستان، باغ بدون شکوفه به نظر می‌رسید.

مثال:

The garden looked bloomless in winter.

معنی(example):

یک منظره بدون شکوفه می‌تواند احساس گشت و گذار داشته باشد.

مثال:

A bloomless landscape can feel quite deserted.

معنی فارسی کلمه bloomless

: معنی bloomless به فارسی

بدون شکوفه، عدم وجود گل یا شکوفه در یک مکان.