معنی فارسی blowpoint

B1

نقطه خروجی، نقطه‌ای که در آن هوا یا گاز از یک سیستم خارج می‌شود و برای تحلیل جریان ضروری است.

The specific point where air or gas exits a system, vital for analyzing airflow dynamics.

example
معنی(example):

نقطه خروجی برای تحلیل جریان هوا در سیستم بسیار مهم است.

مثال:

The blowpoint is crucial for analyzing airflow in the system.

معنی(example):

تنظیماتی در نقطه خروجی انجام شد تا کارایی بهبود یابد.

مثال:

Adjustments were made at the blowpoint to improve efficiency.

معنی فارسی کلمه blowpoint

: معنی blowpoint به فارسی

نقطه خروجی، نقطه‌ای که در آن هوا یا گاز از یک سیستم خارج می‌شود و برای تحلیل جریان ضروری است.