معنی فارسی blubbing
B1 /ˈblʌbɪŋ/ناله کردن و گریه کردن به طور نامفهوم و با صداهای شکسته، معمولاً به خاطر احساسات قوی.
To cry noisily and uncontrollably.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To cry, whine or blubber (usually carries a connotation of disapproval).
معنی(verb):
To swell; to puff out, as with weeping.
noun
معنی(noun):
Crying; whining; blubbering.
example
معنی(example):
بچه به خاطر گرسنگی در حال ناله بود.
مثال:
The baby was blubbing because it was hungry.
معنی(example):
او در حال تماشای فیلم غمگین به آرامی نالید.
مثال:
She was blubbing quietly as she watched the sad movie.
معنی فارسی کلمه blubbing
:
ناله کردن و گریه کردن به طور نامفهوم و با صداهای شکسته، معمولاً به خاطر احساسات قوی.
