معنی فارسی blue-plate

A2

بشقاب آبی، بشقابی با رنگ آبی که ممکن است برای سرو غذا یا تزئین استفاده شود.

A plate that is colored blue, often used for serving food or decorative purposes.

example
معنی(example):

آشپز شام را روی یک بشقاب آبی سرو کرد.

مثال:

The chef served dinner on a blue-plate.

معنی(example):

من یک بشقاب آبی برای میز ناهارخوری خریدم.

مثال:

I bought a blue-plate for the dining table.

معنی فارسی کلمه blue-plate

: معنی blue-plate به فارسی

بشقاب آبی، بشقابی با رنگ آبی که ممکن است برای سرو غذا یا تزئین استفاده شود.