معنی فارسی blue-tongue

B1

ایگوآنا یا سوسمار زبانی که زبانش به رنگ آبی است و بیشتر در استرالیا یافت می‌شود.

A lizard known for its distinctive bright blue tongue, typically found in Australia.

noun
معنی(noun):

Blue-tongued lizard

example
معنی(example):

زبان آبی این ایگوآنا به دلیل زبان آبی روشنش شناخته شده است.

مثال:

The blue-tongue lizard is known for its bright blue tongue.

معنی(example):

یک ایگوآنا زبان آبی را می‌توان اغلب در آفتاب دراز کشیده مشاهده کرد.

مثال:

A blue-tongue can often be seen basking in the sun.

معنی فارسی کلمه blue-tongue

: معنی blue-tongue به فارسی

ایگوآنا یا سوسمار زبانی که زبانش به رنگ آبی است و بیشتر در استرالیا یافت می‌شود.