معنی فارسی blueblaw

B1

به نوعی از موسیقی اشاره دارد که معمولاً شاد و احساسی است و ریتم‌هایی زنده دارد.

A genre of music known for its upbeat tempo and emotional depth.

example
معنی(example):

این موزیسین در جشنواره یک آهنگ آبی‌باد را اجرا کرد.

مثال:

The musician played a popular blueblaw song at the festival.

معنی(example):

موسیقی آبی‌باد معمولاً شامل ریتمی زنده و شعرهای احساسی است.

مثال:

Blueblaw music often features a lively rhythm and emotional lyrics.

معنی فارسی کلمه blueblaw

: معنی blueblaw به فارسی

به نوعی از موسیقی اشاره دارد که معمولاً شاد و احساسی است و ریتم‌هایی زنده دارد.