معنی فارسی bluecoated

B1

پوشش آبی، به معنای پوشش یا رنگ آبی بر روی یک شیء یا فرد.

Covered or coated with a blue material or paint.

example
معنی(example):

کارگران با پوشش آبی مشغول رنگ زدن نرده بودند.

مثال:

The bluecoated workers were busy painting the fence.

معنی(example):

او یک ماشین با پوشش آبی دارد که در پارکینگ جلب توجه می‌کند.

مثال:

He has a bluecoated car that stands out in the parking lot.

معنی فارسی کلمه bluecoated

: معنی bluecoated به فارسی

پوشش آبی، به معنای پوشش یا رنگ آبی بر روی یک شیء یا فرد.