معنی فارسی bluelegs
B1پاهایی با رنگ آبی، به طور خاص در پرندگان یا جانداران دیگر ممکن است دیده شود.
Legs that are blue in color, often referring to certain birds or creatures.
- NOUN
example
معنی(example):
پرنده پاهای آبی چشمگیری داشت که توجه همه را جلب کرد.
مثال:
The bird had striking bluelegs that caught everyone's attention.
معنی(example):
او شلواری پوشیده بود که پاهای آبیاش را نشان میداد.
مثال:
He wore pants that accentuated his bluelegs.
معنی فارسی کلمه bluelegs
:
پاهایی با رنگ آبی، به طور خاص در پرندگان یا جانداران دیگر ممکن است دیده شود.