معنی فارسی blunged

B1

بلونگ کردن، به معنای پخش یا ریختن چیزی به طور نامنظم است.

Blunged means to spread or pour something in a disorganized manner.

verb
معنی(verb):

To mix clay and water.

example
معنی(example):

او رنگ را بر روی بوم بلونگ کرد.

مثال:

She blunged the paint across the canvas.

معنی(example):

آنها ماده را بلونگ کردند تا یک بافت منحصر به فرد ایجاد کنند.

مثال:

They blunged the material to create a unique texture.

معنی فارسی کلمه blunged

: معنی blunged به فارسی

بلونگ کردن، به معنای پخش یا ریختن چیزی به طور نامنظم است.