معنی فارسی bluntness

B2

حالت یا کیفیت رک بودن که ممکن است هم مثبت و هم منفی تعبیر شود.

The state or quality of being blunt; directness in speech that can be appreciated or perceived as discourteous.

example
معنی(example):

بی‌پرده بودن او از سوی برخی مورد قدردانی قرار گرفت، اما دیگران آن را بی‌ادبی می‌دانستند.

مثال:

His bluntness was appreciated by some but seen as rude by others.

معنی(example):

بی‌پرده بودن می‌تواند تازه‌کننده باشد، اما باید با احتیاط بیان شود.

مثال:

Bluntness can be refreshing, but it needs to be delivered carefully.

معنی فارسی کلمه bluntness

: معنی bluntness به فارسی

حالت یا کیفیت رک بودن که ممکن است هم مثبت و هم منفی تعبیر شود.