معنی فارسی boa-constrictor
B2نوعی مار بزرگ و غیرسمی که به طور عمده و درازا طعمههای خود را میگیرد.
A large non-venomous snake that kills its prey by constriction.
- NOUN
example
معنی(example):
بوآ کنستریکتر به دور طعمهاش محکم پیچید قبل از اینکه آن را به طور کامل ببلعد.
مثال:
The boa constrictor wrapped around its prey tightly before swallowing it whole.
معنی(example):
در جنگلهای بارانی، بوآ کنستریکتر معمولاً درختان را به عنوان محل استراحت انتخاب میکند.
مثال:
In the rainforest, the boa constrictor can often be spotted lounging in trees.
معنی فارسی کلمه boa-constrictor
:
نوعی مار بزرگ و غیرسمی که به طور عمده و درازا طعمههای خود را میگیرد.