معنی فارسی board school
B1مدرسهای که در آن دانشآموزان در خود مدرسه زندگی میکنند و دروس را میگذرانند.
A school where students live on the premises and receive education.
- noun
noun
معنی(noun):
A school under the control of a school board, as elected by the Elementary Education Act 1870.
example
معنی(example):
او به یک مدرسه شبانهروزی رفت که در آن در خوابگاه زندگی کرد.
مثال:
He went to a board school where he lived on campus.
معنی(example):
مدارس شبانهروزی آموزش و اقامت را همزمان ارائه میدهند.
مثال:
Board schools provide education along with accommodation.
معنی فارسی کلمه board school
:
مدرسهای که در آن دانشآموزان در خود مدرسه زندگی میکنند و دروس را میگذرانند.