معنی فارسی boardlike
B1شبیه به تخته، به ویژه در مورد ظاهر یا بافتی که مشخصههای چیزی ساختاری و محکم دارد.
Resembling a board; typically in terms of strength or texture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ظاهر تختهای او با دکور خانه همخوانی داشت.
مثال:
Her boardlike appearance matched the decor of the house.
معنی(example):
بافت آن تختهای بود و احساسی قوی و محکم به آن میداد.
مثال:
The texture was boardlike, giving it a strong and sturdy feeling.
معنی فارسی کلمه boardlike
:
شبیه به تخته، به ویژه در مورد ظاهر یا بافتی که مشخصههای چیزی ساختاری و محکم دارد.