معنی فارسی boardmen

B2

افرادی که عضو یک هیئت یا شورای مدیریتی هستند.

Members of a board, often involved in making decisions and overseeing policies.

example
معنی(example):

کارکنان هیئت گرد هم آمدند تا درباره سیاست‌های جدید بحث کنند.

مثال:

The boardmen gathered to discuss the new policies.

معنی(example):

در جلسه، کارکنان هیئت نگرانی‌های خود را بیان کردند.

مثال:

In the meeting, the boardmen expressed their concerns.

معنی فارسی کلمه boardmen

: معنی boardmen به فارسی

افرادی که عضو یک هیئت یا شورای مدیریتی هستند.