معنی فارسی boatage
B2میزان آب در نقاط قایقسواری، که میتواند بر قابلیت قایقسواری تأثیر بگذارد.
The amount of water available for boats; refers to water level.
- NOUN
example
معنی(example):
میزان آب به دلیل بارشهای اخیر بالا بود و ناوبری را دشوار کرد.
مثال:
The boatage was high due to the recent rains, making navigation difficult.
معنی(example):
بوآتج به سطح آبهایی اشاره دارد که بر فعالیتهای قایقسواری تأثیر میگذارد.
مثال:
Boatage refers to the water levels that affect boating activities.
معنی فارسی کلمه boatage
:
میزان آب در نقاط قایقسواری، که میتواند بر قابلیت قایقسواری تأثیر بگذارد.