معنی فارسی boatsmanship
B1قایقرانی، توانایی و مهارت در هدایت قایق.
The skill or art of operating a boat.
- NOUN
example
معنی(example):
قایقرانی خوب برای ناوبری ایمن ضروری است.
مثال:
Good boatsmanship is essential for safe navigation.
معنی(example):
او قایقرانی را از پدرش آموخت که یک دریانورد باتجربه بود.
مثال:
He learned boatsmanship from his father who was a veteran sailor.
معنی فارسی کلمه boatsmanship
:
قایقرانی، توانایی و مهارت در هدایت قایق.