معنی فارسی bobbled
B1حالت عدم کنترل یا سرخوردگی در زمان انجام یک عمل، به خصوص زمانی که چیزی از دست میرود.
To fumble or mishandle something, especially in a situation where accuracy is important.
- verb
verb
معنی(verb):
To bob up and down.
معنی(verb):
To make a mistake in.
معنی(verb):
To roll slowly.
example
معنی(example):
او در حین بازی توپ را از دست داد و نتوانست آن را بگیرد.
مثال:
She bobbled the ball during the game and missed the catch.
معنی(example):
خواننده در حین اجرا متن را فراموش کرد.
مثال:
The singer bobbled the lyrics during the performance.
معنی فارسی کلمه bobbled
:
حالت عدم کنترل یا سرخوردگی در زمان انجام یک عمل، به خصوص زمانی که چیزی از دست میرود.