معنی فارسی boce

B1

بوجی، مواجهه با واقعیت یا عواقب عمل.

The act of confronting or facing one's mistakes or circumstances.

example
معنی(example):

او مجبور بود با بوجی اشتباهاتش روبرو شود.

مثال:

He had to face the boce of his mistakes.

معنی(example):

در تاکتیک های بوجی، شخص باید با تصمیمات خود روبرو شود.

مثال:

In boce tactics, one must confront their decisions.

معنی فارسی کلمه boce

: معنی boce به فارسی

بوجی، مواجهه با واقعیت یا عواقب عمل.