معنی فارسی bodegon

B2

تابلوی نقاشی از غذا یا صحنه‌ای از زندگی روزمره و ساده.

A still life painting, particularly one that features simple, everyday objects.

example
معنی(example):

تابلوی بودگون جلوه‌ای از صحنه‌ای روستایی در آشپزخانه را به نمایش می‌گذارد.

مثال:

The bodegon painting displayed a rustic kitchen scene.

معنی(example):

او تابلوی بودگون را به خاطر رنگ‌های گرم و سادگی‌اش تحسین کرد.

مثال:

He admired the bodegon for its warm colors and simplicity.

معنی فارسی کلمه bodegon

: معنی bodegon به فارسی

تابلوی نقاشی از غذا یا صحنه‌ای از زندگی روزمره و ساده.