معنی فارسی body building
B2ورزشی که در آن بر رشد و تقویت عضلات بدن تمرکز میشود.
The process of developing muscles through exercise and diet.
- NOUN
example
معنی(example):
پرورش اندام نیاز به تعهد و یک رژیم غذایی مناسب دارد.
مثال:
Body building requires dedication and a proper diet.
معنی(example):
او برای چندین سال به پرورش اندام پرداخته و نتایج فوقالعادهای به دست آورده است.
مثال:
He has been body building for several years and has achieved great results.
معنی فارسی کلمه body building
:
ورزشی که در آن بر رشد و تقویت عضلات بدن تمرکز میشود.