معنی فارسی body english

B2

زبان بدن به حرکات و رفتارهایی اطلاق می‌شود که یک فرد برای تأثیرگذاری بر موقعیت یا مسیر یک شیء استفاده می‌کند.

The act of moving one's body in a particular way to influence the outcome of a physical action, especially in sports.

example
معنی(example):

او از زبان بدن برای کمک به چرخاندن توپ به نفع خود استفاده کرد.

مثال:

He used body English to help make the ball roll in his favor.

معنی(example):

در بیلیارد، بازیکنان اغلب از زبان بدن برای تأثیرگذاری بر مسیر توپ استفاده می‌کنند.

مثال:

In pool, players often employ body English to influence the trajectory of the ball.

معنی فارسی کلمه body english

: معنی body english به فارسی

زبان بدن به حرکات و رفتارهایی اطلاق می‌شود که یک فرد برای تأثیرگذاری بر موقعیت یا مسیر یک شیء استفاده می‌کند.