معنی فارسی body weight

B1

وزن کل فرد، که به تناسب و سلامت جسمی او مرتبط است.

The total mass or weight of an individual, important for assessing health.

noun
معنی(noun):

The weight or mass of an organism.

example
معنی(example):

نگه‌داشتن وزن سالم بدن برای سلامت کلی مهم است.

مثال:

Maintaining a healthy body weight is important for overall health.

معنی(example):

او وزن بدنش را زیر نظر دارد تا تناسب اندام بماند.

مثال:

She monitors her body weight to stay fit.

معنی فارسی کلمه body weight

: معنی body weight به فارسی

وزن کل فرد، که به تناسب و سلامت جسمی او مرتبط است.