معنی فارسی bodychecking
B1به مجموعه مهارتها و تکنیکهای چک بدنی در ورزش اشاره دارد.
Refers to the techniques and skills involved in performing body checks in sports.
- verb
verb
معنی(verb):
To perform a body check on someone.
example
معنی(example):
او به خاطر مهارتهای چک بدنی استثنائیاش شناخته شده است.
مثال:
He is known for his exceptional bodychecking skills.
معنی(example):
چک بدنی میتواند شتاب یک بازی را تغییر دهد.
مثال:
Bodychecking can change the momentum of a game.
معنی فارسی کلمه bodychecking
:
به مجموعه مهارتها و تکنیکهای چک بدنی در ورزش اشاره دارد.