معنی فارسی bogeying
B1عمل ایجاد ترس یا وحشت در دیگران به ویژه در داستانها یا فیلمها.
The act of scaring or creating fear in others, especially in stories or films.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a bogey.
معنی(verb):
To swim; to bathe.
example
معنی(example):
ترسناک کردن در یک فیلم میتواند تعلیق ایجاد کند.
مثال:
Bogeying in a film can create suspense.
معنی(example):
او در طول هالووین از ترسناک کردن دیگران لذت میبرد.
مثال:
She enjoys bogeying during Halloween.
معنی فارسی کلمه bogeying
:
عمل ایجاد ترس یا وحشت در دیگران به ویژه در داستانها یا فیلمها.