معنی فارسی bollocking
B2توبیخ، انتقاد یا سرزنش اصلاحی، معمولاً برای تغییر رفتار فرد.
A strong reprimand or criticism aimed at someone, often to correct their behavior.
- noun
noun
معنی(noun):
(chiefly non-US) A severe reprimand.
example
معنی(example):
او به خاطر از دست دادن مهلت، توبیخ شد.
مثال:
She received a bollocking for missing the deadline.
معنی(example):
پس از واقعه، او از سوی هم‌تیمی‌هایش به شدت توبیخ شد.
مثال:
After the incident, he got a serious bollocking from his teammates.
معنی فارسی کلمه bollocking
:
توبیخ، انتقاد یا سرزنش اصلاحی، معمولاً برای تغییر رفتار فرد.
