معنی فارسی bom
B1بمب، دستگاهی متشکل از مواد منفجره که برای تخریب به کار میرود.
A device made of explosive materials used for destruction.
- NOUN
example
معنی(example):
بوم نوعی دستگاه انفجاری است.
مثال:
The bom is a type of explosive device.
معنی(example):
او در طول آموزش نظامی خود درباره انواع مختلف بمب یاد گرفت.
مثال:
He learned about different types of bom during his military training.
معنی فارسی کلمه bom
:
بمب، دستگاهی متشکل از مواد منفجره که برای تخریب به کار میرود.