معنی فارسی bombay

A2

بمبئی، یک شهر بزرگ در هند که به عنوان مرکز تجاری و فرهنگی شناخته می‌شود.

A major city in India known for its cultural and commercial significance.

example
معنی(example):

بمبئی به خاطر فرهنگ و تاریخ پر جنب و جوش خود مشهور است.

مثال:

Bombay is known for its vibrant culture and history.

معنی(example):

بسیاری از گردشگران به بمبئی می‌روند تا از غذاهای معروف آن لذت ببرند.

مثال:

Many tourists visit Bombay to experience its famous cuisine.

معنی فارسی کلمه bombay

: معنی bombay به فارسی

بمبئی، یک شهر بزرگ در هند که به عنوان مرکز تجاری و فرهنگی شناخته می‌شود.