معنی فارسی bonapartists
B2بوناپارتیستها، پیروان ناپلئون بناپارت و طرفداران ایدههای او در مورد رهبری قوی و حکومت مرکزی.
Supporters of the political principles of Napoleon Bonaparte, advocating for strong centralized authority.
- NOUN
example
معنی(example):
بوناپارتیستها از ایده یک رهبر قوی حمایت کردند.
مثال:
The bonapartists supported the idea of a strong leader.
معنی(example):
از نظر تاریخی، بوناپارتیستها به دنبال احیای امپراتوری بودند.
مثال:
Historically, bonapartists aimed to revive the empire.
معنی فارسی کلمه bonapartists
:
بوناپارتیستها، پیروان ناپلئون بناپارت و طرفداران ایدههای او در مورد رهبری قوی و حکومت مرکزی.