معنی فارسی bonaventure
B1بنوانتور، به معنی سفری یا تجربهای خوشایند که به طور غیرمنتظرهای بر روی مسافرت تاثیر میگذارد.
A beneficial or unexpected occurrence during a journey.
- OTHER
example
معنی(example):
یک بنوانتور میتواند مسیر یک سفر را تغییر دهد.
مثال:
A bonaventure can change the course of a journey.
معنی(example):
او در حین سفر در فرانسه یک بنوانتور را تجربه کرد.
مثال:
He experienced a bonaventure while traveling through France.
معنی فارسی کلمه bonaventure
:
بنوانتور، به معنی سفری یا تجربهای خوشایند که به طور غیرمنتظرهای بر روی مسافرت تاثیر میگذارد.