معنی فارسی bone marrow
B1مغز استخوان، بافت نرم درون استخوان است که مواد مغذی و چربی فراوانی دارد و در پخت غذاهای مختلف استفاده میشود.
The soft substance found in the center of bones, rich in fat and nutrients.
- noun
noun
معنی(noun):
The fatty vascular tissue that fills the cavities of bones, being the place where new blood cells are produced.
example
معنی(example):
مغز استخوان سرشار از مواد مغذی است.
مثال:
Bone marrow is rich in nutrients.
معنی(example):
بسیاری از مردم مغز استخوان را در سوپها دوست دارند.
مثال:
Many people enjoy bone marrow in soups.
معنی فارسی کلمه bone marrow
:
مغز استخوان، بافت نرم درون استخوان است که مواد مغذی و چربی فراوانی دارد و در پخت غذاهای مختلف استفاده میشود.