معنی فارسی boneshaker
B1وسیله نقلیهای که به خاطر سواری سخت و ناهموارش نامیده میشود.
A vehicle (especially an old or poorly made one) that does not provide a smooth ride.
- noun
noun
معنی(noun):
A velocipede (the bicycle of the late 1860s).
معنی(noun):
Something jolty.
مثال:
The car was a real boneshaker.
example
معنی(example):
دوچرخه قدیمی به خاطر سواری ناهموارش به عنوان بونسِکر شناخته میشد.
مثال:
The old bicycle was known as a boneshaker due to its rough ride.
معنی(example):
در گذشته، بسیاری از وسایل نقلیه به نام بونسِکر شناخته میشدند.
مثال:
In the past, many vehicles were referred to as boneshakers.
معنی فارسی کلمه boneshaker
:
وسیله نقلیهای که به خاطر سواری سخت و ناهموارش نامیده میشود.